خدا بغلم میکنه؟!

ساخت وبلاگ

اولین شهر آزاد ایران - اشنویه و بلاخره اولین قدم و اشک شادی برای تحقق یک رویا. قلبم جوانه زده‌است. امشب بعد از شنیدن این خبر، برای اولین بار مزه امید و ایمانِ واقعی را در زندگی‌ام چشیدم. همه‌چیز عین یک فیلم پیش می‌رود. از آن فیلم‌هایی که چهل و چهار سال طول کشیده‌است تا به پایان خودش نزدیک بشود؛ اصلا از همان‌ها که موقع دیدنش دست‌هایتان از هیجان و استرس عرق می‌کند و مدام خود را به زمین و زمان می‌زنید. از همان‌‌ها که حین دیدنش در فکر دارید که اگر پایان خوبی نداشت، بزنید دهان عواملش را زیر کامنت‌ها سرویس کنید. بله! این روزها چیزی در میان گوشم فریاد میزند که آزادی فقط یک رویا نیست. آزادی میتواند روزی در یک جسم بی‌گناه ۲۲ ساله بمیرد و دوباره جان تازه‌ای بگیرد. یا حتی در دست‌های پینه بسته و خالی این مردم یا در شکسته شدن کاسه‌های صبرمان. شب دوم پاییز است و این بین بوی شکوفه‌های گیلاس عجیب به مشام همه‌یمان می‌خورد؛ حتی سروهای آن طرف قفسمان جان تازه گرفته‌اند و دور میله‌ها- از همان‌ها که پر از خون‌های خشک شده‌یِ به ناحق ریخته شده، تنیده‌اند و می‌گویند «آی مردم! آزادی یک رویا نیست.» آه! شاید اصلا همه این‌ها، این واژه‌ها، این احساسات ناشی از نوری‌ست که از قلبم برای این روزها می‌تابد باشد اما از یک چیز مطمئن هستم، آن هم این است که بخدا قسم، فقط مرگ است که می‌تواند این آتشِ امید را خاموش کند.دو مهر ۱۴۰۱ - ساعت چهار و یازده دقیقه. خدا بغلم میکنه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت خدا بغلم میکنه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : piik بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 14:24

خنده های ِ شور

نگاه !

شب‌ های سپید 

عمر 

زمان

مرگ

زندگی

من

نگاه !

خدا بغلم میکنه؟!...
ما را در سایت خدا بغلم میکنه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : piik بازدید : 83 تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 ساعت: 16:10

انگار یه وزنه صد کیلویی گذاشتن رو قلبَم . انگار با تیغ مغزمو تراش میدن. انگار به روحم تجاوز شده . انگار به پاهام زنجیر بستن . انگار خودمو از خودم‌گرفتن .انگار زبونمو بردن تو مغزم .انگار هزارساله چشمام نخابیدن. انگار وجود ندارم.

 

خدا بغلم میکنه؟!...
ما را در سایت خدا بغلم میکنه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : piik بازدید : 92 تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 ساعت: 16:10

به تختم فکر میکنم.. به رویاهایی که زیر پتو برای خودم مرورشون میکنم.. مثل مخفیگاه ِ روحم.. دلم میخاد از یه ارتفاع ِ ..

خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بلند 

پرت بشم‌پایین.. میتونم فشار ِ هوارو موقع سقوطم حس کنم.. یا حرکت ِ موهام..

نمیدونم اون لحظه به چی فکر میکنم، فقط میدونم پشیمون نیستم . حتی میتونم دردی که موقع برخورد با زمین بهم وارد میشه رو حس کُنم.. . 

:)

 

-وصیت نامه چیز ِ بیخودیه . 

-رویا؟!! - رویای سیاه-

خدا بغلم میکنه؟!...
ما را در سایت خدا بغلم میکنه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : piik بازدید : 74 تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 ساعت: 16:10